شاعر : علی احمدیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
دریابه وسعـت نگهت چون دچارشد از آبـروی حـیـدریات بـیقــرار شـد
تا برزمین رسیدی و چشمت گشودهای خورشید ومه رسید و سپس روزگارشد
وقتی قمربه عرصۀ شب پانهادهاست خجـلت زده زجـلـوۀ رویت کـنار شد
رو زد به ساقی همه عالم،سرشت ما بعـدش مـلازم سر کـویش، شـمار شد شـام و سحر گـدا به درِخـانـۀ تو بود وقـت سـحـر گـدایـیتان اعـتـبـارشـد
هنگام رزم دشمنت ازترسدرفـرار یکدستهدرمواجههاتتارومارشد
مردانه حـافـظی به حرم یا به اهل آن شیـرانه تیغ جـنگی تو، ذوالـفـقـار شد
از آن زمان که پا،سر چشمم گذاشتی اینگـونه کـار عـاشقـیات یـادگـار شد
یکـبـار هم سقـایت جـمعی خـمـار کن بـیجـرعـۀ لـبت سرما پُـرغـبـارشـد راضی نمیشوم زتو بیروضه بگذرم رأست به نوکنیزۀعطشان سوارشد